لباسِ شیک دارم، گرچه نان،نیست
سرم بالاست، باآنکه توان،نیست
بیاموزم به شاگرد حقگرایی
به حقگیری خودم راگر زبان نیست
دراین دنیایِ فانی ساز، حتی..
به باغم رنگ وبویِ ارغوان نیست
سیاهِ تخته پیرم کرد، دردست
سپیدِگچ نویسم هم جوان نیست
چنانم رتبه افزودند که درشهر
حریم حرمتم را هم نشان نیست
بقینا انبیا اینگونه بودند
که آسایش براشان درجهان نیست.
.
م. ز
کلمات کلیدی: